شعور تاريخي ملت ايران در شعارهاي انقلاب اسلامي (1)


 

نويسنده: زهرا نامدار (1)




 

تجديد عهدي با آرمان هاي مردم
در بازخواني شعارها و ديوار نوشته هاي دوران انقلاب
استاد شهيد آيت الله مطهري در کتاب نهضت هاي اسلامي در صد ساله ي اخير مي نويسد:
مسلما در هيچ يک از کشورهاي اسلامي نهضتي به عمق و وسعت نهضت اسلامي ايران که از سال 42 آغاز شده است و روزافزون در حال گسترش است وجود ندارد ... اينکه مردم ما فعلا در متن جريان نهضت قرار دارند آنها را از تحليل ماهيت نهضت بي نياز نمي کند. هر نهضت در حالي که در جريان است، براي مردمي که در متن آن قرار
دارند بيشتر نيازمند به تحليل و بررسي است. (2)
هميشه به اين فکر مي کردم که براي مثال من که از نسل سوم انقلاب اسلامي هستيم و حماسه هاي دوران انقلاب، آرمان ها، انگيزه و خواسته هايي را که پدران و مادران ما را به صحنه ي مبارزه با نظام پادشاهي کشانده است، از نزديک حس نکرديم؛ تحليل ماهيت انقلاب اسلامي چگونه ميسر است؟
اگر چه استاد مطهري نوشته اند که براي شناخت يک نهضت بايد ماهيت، هدف، رهبري و آفات نهضت ها را تبيين کرد اما براي آنهايي که چند دهه از زمان وقوع نهضت ها دور هستند و در صحنه اي قرار دارند که گرد و غبار برانگيخته شده از انواع و اقسام تحليل ها، تفسيرها، تاريخ نگاري ها، شايعات، و تهمت ها و افتراها، تأييد و تکذيب ها و غيره، فضاي تبيين و شناخت را پر کرده، چگونه امکان دارد از ميان اين همه نوشته ها و گفته هاي ضد و نقيص، به شناخت دقيقي از ماهيت انقلاب اسلامي نائل آيد؟!
پيدا کردن متون اصيلي که خالي از حب و بغض ها باشد کار دشواري است. به نظر من خالص ترين متن دگرگوني هاي بزرگ اجتماعي را بايد از طريق بازخواني شعارهاي آن جستجو کرد، اما براي نسل هايي که سال ها از آن حماسه ي باشکوه دور هستند دستيابي به چنين متون خالصي در کشور ما اگر نگوييم غير ممکن ولي بسيار سخت است. نسل انقلابي ايران در حفظ و نشر اين متون خالص، جديتي از خود نشان نداد. اکنون براي نسل حاضر و نسل هاي آينده پژوهش پيرامون آرمان هاي انقلاب اسلامي از طريق بازخواني شعارها کار دشواري است.
وقتي در 22 بهمن امسال مانند سال هاي پيشين حضور باشکوه و عظيم مردم را در حمايت
از آرمان هاي انقلاب اسلامي و دفاع از جمهوري اسلامي ديدم شوق پيدا کردن متون خالصي که به نوعي مرا با دوران انقلاب اسلامي پيوند زند، در من بيشتر شد. در اين جستجو به دو متن جالب برخورد کردم و از اينکه بعد از سال هاي اوليه ي انقلاب اين دو متن کمتر در معرض پژوهش قرار گرفت، تأسف خوردم.
«همگام با شعارها در انقلاب اسلامي ايران» (3) و «تصاوير ديوارنوشته هاي انقلاب» (4) که در سال 1361 به مناسبت چهارمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي ايران منتشر شد، متوني است که خلوص آرمان هاي انقلاب اسلامي را خالي از هر گونه تفسيرهاي شخصي و گروهي نشان مي دهد و انسان را به عمق حوادث آن دوران مي برد. با ديدن اشعار، شعارها، لطايف و تصاوير اين دو متون گويي خواننده در فضاي حادثه قرار مي گيرد و فرآيند اين نهضت اجتماعي را از وقتي که به خيابان ها کشيده شد تا وقتي که نظم پوسيده ي شاهنشاهي از هم گسيخت و اين ساختمان قديمي بي بنياد فرو ريخت، نشان مي دهد.
ديوار نوشته هاي انقلاب مجموعه عکس هايي است دست اول و بي خدشه که ياد روزهاي پرجوش و خروش انقلاب اسلامي را تا نخستين روز پيروزي قطعي آن زنده نگه مي دارد. اين مجموعه گزيده اي از آلبوم زنده ياد مرتضي مميز و فرآورده ي اوست که ظاهرا در آن دوران در موزه ي هنرهاي معاصر ايران نگه داري مي شد. کتاب همگام با شعارها در انقلاب اسلامي ايران مجموعه ي بکري است از شعارهاي انقلاب اسلامي ايران که سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در همان سال هاي اول انقلاب اين شعارها را به ترتيب مناسبت ها، تظاهرات مردم و ديوارها
طبقه بندي و منتشر کرده است.
کساني که اين دو متون را مطالعه مي کنند بي ترديد به وجد خواهند آمد. در ديوارنوشته ها، سنگ و آهن و چوب و پارچه جان دارند و با انسان از آرمان هاي آن دوره صحبت مي کنند.
جنبش جسم جهان را مي توان در نوشته هاي اين ديوارها ديد، انسان بي اختيار ياد اين شعر مولانا مي افتد که مي گويد:

عالم افسرده است نام او جماد
جامد افسرده بود اي اوستاد

باش تا کرسي حشر آيد ميان
تا ببيني جنبش جسم جهان

جمله خاک ترا چون زنده ساخت
خاک ها را جملگي بايد شناخت

مرده زين سويند و ز آن سوزنده اند
خاموش اينجا و آن طرف گوينده اند

- آيا انقلاب اسلامي کرسي حشر جسم ساکت و بي روح جهان است؟
همان طور که ميشل فوکو مي گويد: «انقلاب اسلامي روح يک جهان بي روح بود؟» هرچه اين دو متن را بيشتر ورق زدم به ساده لوحي پاره اي از تحليل گران انقلاب اسلامي خنديدم. آنهايي که مي خواهند عظمت انقلاب اسلامي را درک کنند بايد ابتدا به وجد آيند و از انانيت بدر شوند تا غلغله اي را که اين انقلاب بر دفتر عالم هستي زد، دريابند. آنهايي که تصور مي کنند با تئوري هاي فقير غربي مي تواند عظمت انقلاب اسلامي را تبيين کنند، آب در هاون مي کوبند.
تحليل کردن يعني تبديل کردن موضوع تحليل به يک پديده. پديده ها را وقتي مي توان تحليل کرد که بتوان تمام وجوه آن پديده را احصاء نمود. اما اگر مي توان بر تمام وجوه يک انقلاب بزرگ اجتماعي مسلط شد؟ با انقلاب هاي بزرگ تا کسي نسبتي برقرار نکند نمي توان به درک
درستي از آن نائل آيد. نسبت برقرار کردن با چيزي يعني زندگي کردن با آن چيز يعني خود را با آن تعريف کردن و به خود معنا بخشيدن. نه اينکه از ظن خود براي آن چيز تعريفي درست کنيم. آنهايي که مي خواهند با انقلاب اسلامي نسبت برقرار کنند بايد با آن زندگي کنند و با آرمان هاي آن تعريفي از خود ارائه دهند تا به درک آن نائل آيند. سال ها در جستجوي آن بودم که از لابه لاي متون متناقضي که درباره ي انقلاب اسلامي نوشته شده به شناخت درستي از آن نائل آيم اما چه خيال خامي.
ما به جاي آنکه از درون انقلاب اسلامي تعريف جديدي از خود ارائه دهيم و نسبت تازه اي با عالم و آدم و تاريخ پيدا کنيم، به دنبال اين هستيم که از همان شناخت هاي سنتي، همان مفاهيم قديمي و همان تعاريف رسمي، انقلاب را تعريف کنيم.
آيا معناي واقعي دگرگوني هاي بنيادي اين است که از عالم و آدم تعريف جديدي ارائه دهد يا اينکه ما تعريف جديدي از آن ارائه دهيم؟ پيامبران الهي وقتي آمدند نگاه انسان ها را به هستي، مفهوم انسان، نسبت انسان با هستي، تاريخ انسان و جامعه ي انساني عوض کردند. همه ي آنهايي که در مقابل پيامبران به مخالفت برخاستند به دنبال اين بودند که دين جديد را بر اساس آرمان ها، باورها، انگيزه ها، مفاهيم و هر چيز ديگري که خود سال ها با آن مأنوس بودند، تعريف کنند.
انقلاب هاي بزرگ اجتماعي چرا اتفاق مي افتد؟ چون نظم اجتماعي موجود که مردم بدان عادت کردند، مفاهيمي که با آن با ديگران رابطه برقرار مي کنند، آرمان هايي که براي آن زندگي مي کنند و بسياري از عادات ديگر استعداد ايجاد يک دگرگوني جديد را ندارند.
وقتي انديشه ها، حرف ها و آرمان هاي مردم در بند مي شود، وقتي بر اثر سال هاي اختناق و روزمره گي مردم مجبور مي شدند انديشه ها و آرمان هاي خود را پنهان کنند، در يک جايي و در
فرصتي انديشه ها، آرمان ها و حرف هاي در بند شده متراکم گشته و منفجر خواهد شد. به چه صورت؟ به صورت شعار! شعارها تجلي شعور انسان هاست و شعور انسان ها ترکيبي از دستاوردهاي گذشته، ابتکارات زمان حال و آرمان هاي آينده است.
شعارها انديشه هايي هستند که از اين ترکيب به دست مي آيند و در نهضت هاي اجتماعي بر زبان مردم جاري مي شوند. همه ي نهضت هاي اجتماعي با شعار آغاز مي شوند. حتي نهضت هاي انبياء. قولوا لا اله الا الله تفحلوا، اين شعار بزرگ پيامبر عشق و رحمت حضرت محمد (ص) بود که کاخ هاي ظلم و ستم طاغوتيان زمان را به لرزه انداخت و امپراطوري هاي بزرگي را در مقابل شعارهاي عدل و داد اسلامي متزلزل کرد.
شعارها نمودار انديشه هاي جمعيت، جماعت و جامعه اي هستند که در آن پرورش يافته و بر زبان مردم آن جاري مي شوند. شعارهاي فراگير تابلوي معرفي آرمان ها، اهداف، بينش ها و گرايش هاي يک نهضت اجتماعي است. در نهضت هاي اجتماعي وقتي انسان هاي منفرد و پراکنده گرد هم مي آيند، وقتي رخدادهاي از هم گسيخته اي اتفاق مي افتد، تنها يک چيز است که کثرت ها و گسستگي ها را تبديل به وحدت و همبستگي مي کند و آن شعارها است.
شعارها در نهضت هاي بزرگ اجتماعي به وسيله ي هيچ حزب و گروهي ساخته نمي شود. چون تجلي آرمان هاي يک جامعه است خود جوش از دل نهضت هاي اجتماعي بيرون مي آيد.
انقلاب اسلامي در ميان همه ي نهضت هاي اجتماعي دوران معاصر از جنبه ي تجلي آرمان هاي عمومي در شعارها، يک پديده ي بي نظير است. اين شعارها بودند که جريان
انقلاب را به پيش مي برد و جريان هاي ناهمساز با انقلاب را چون موج خروشاني که وقتي به آرامش ساحل رسيد ناخالصي هاي درون دريا را به کناره مي ريزد، از صحنه خارج کرد.
 

پي‌نوشت‌ها:
 

1. دانشجوي روانشناسي و پژوهش گر تاريخ و ادبيات معاصر.
2. مرتضي مطهري، نهضت اسلامي در صد ساله ي اخير، انتشارات صدرا، قم بي تا، ص 61.
13. همگام با شعارها در انقلاب اسلامي ايران، انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، تهران، بي تا.
4. تصاوير ديوار نوشته هاي انقلاب، مرکز انتشارات علمي و فرهنگي، تهران، 1361.
 

 


منبع:نشريه 15 خرداد، شماره6.